دانشمندان دانشگاه آکسفورد می گویند استفاده از این شیوه می تواند به کودکانی که در درک و یادگیری علم ریاضی دچار مشکل هستند کمک کند. مطالعه ای که بر روی تعدادی از دانشجویان انجام گرفته نشان می دهد جریان ضعیف الکتریکی می تواند مغز را به گونه ای تحریک کند تا توانایی یادگیری و استفاده از اعداد و ارقام برای طولانی مدت بهبود پیدا کند.
این یافته می تواند منجر به ارائه درمانهایی جدید برای کودکان و نوجوانانی شود که به دلیل ناتوانی های فراگیری و یا اختلالات ذهنی در آموختن ریاضیات دچار مشکل هستند
به گفته "روی کوهن کادوش" از دانشگاه آکسفورد، به هیچ وجه توصیه نمی شود افراد دائما به خود شوک الکتریکی وارد کنند، اما این شیوه از قدرت بالقوه ای برخوردار است و اکنون به نظر می رسد می توان با کمک این شیوه قدرت افراد را در ریاضی بهبود بخشید. وی معتقد است تحریک الکتریکی قادر نیست افراد را به آلبرت انیشتین تبدیل کند اما در صورت موفقیت می تواند به بسیاری برای کنار آمدن بهتر با دروس ریاضی کمک کند.
محققان آکسفورد و دانشگاه کالج لندن برای انجام آزمایشهای خود از 15 دانشجوی داوطلب استفاده کرده و آنها را به سه گروه تقسیم کردند. هر یک از آنها به مدت 6 روز به فرا گرفتن یک سری از نشانه ها که با اعداد صفر تا 9 در ارتباط بودند مشغول شدند. این داوطلبان هر روز با استفاده از تکنیکی به نام "ترانسکرانیال" تحت تاثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغزی قرار می گرفتند که طی آن جریان ضعیفی از برق از طریق دو الکترود متصل به جمجمه از میان مغز عبور می کرد.
شوک الکتریکی گروهی از دانشجویان از سمت راست به چپ و به مدت 20 دقیقه بود در حالی که گروه دوم از چپ به راست این جریان را دریافت می کردند. گروه سوم به عنوان گروه شاهد بوده و تنها شوکهای 30 ثانیه ای دریافت می کردند.
نتایج این آزمایشها تفاوتهای شگفت انگیزی را در توانایی فراگیری سیستمهای عددی جدید در میان دانشجویان به نمایش گذاشت، به صورتی که گروهی که جریان راست به چپ الکتریسیته را دریافت می کردند در برابر فراگرفتن سیستمهای عددی جدید همان واکنشی را نشان می دادند که یک فرد بالغ در برابر سیستمهای عددی رایج از خود نشان می دهد، اما زمانی که مسیر جریان تغییر می کرد، عملکرد دانشجویان نیز مختل می شد.
بر اساس گزارش گاردین، به نظر می رسد تحریک الکتریکی مغز از سمت راست به چپ با ایجاد نورونها در بخش آهیانه ای راست مغز برای انتقال بیشتر سیگنالها می تواند قدرت یادگیری را افزایش دهد، زیرا ظاهرا این بخش در فراگیری ریاضیات نقشی کلیدی دارد.
به گفته دانشمندان اثر این شیوه پس از گذشت 6 ماه از انجام آزمایشها تغییری نکرد و این نشان می دهد تحریک الکتریکی مغز بر روی بهبود توانایی ریاضیاتی مغز تاثیری بلند مدت دارد.
استفان هاوکینگ که با تئوریهای مربوط به سیاه چاله ها به شهرت رسید یک نابغه علم کیهان شناسی است که از بیماری فلج مغزی رنج می برد. وی در سخنرانی نادری که در "رویال آلبرت هال" لندن و با کمک یک دستگاه ترکیب کننده صدا که یکی از همکارانش در کمبریج در سال 1985 برای وی ساخت از داستان زندگی خود گفت.
مهمترین دانشمند حال حاضر انگلیس در این سخنرانی با بیان 15 واژه در دقیقه موفق شد برای اولین بار درباره 69 سال زندگی خویش سخن بگوید.
وی در پاسخ به این سئوال که چرا یک مغز تا این حد فاضل باید در بدنی اینچنین نامطلوب زندانی شود، گفت: "نمی دانم. اما می دانم که فکر به مرگ قریب الوقوع زندگی مرا دگرگون کرد. بسیار زیباست وقتی بفهمی که درد ماندن در دنیا با ارزش است. من نابغه ام چون از ترس از مرگ همواره همراه من است."
این کیهان شناس انگلیسی افزود: "من پسربچه ای باهوش و بسیار تنبل بودم. درس خواندن مرا به وجد نمی آورد. من خواندن و نوشتن را در 8 سالگی آموختم. خواهرم فیلیپا همیشه بسیار با استعدادتر از من بود. زمانی که کشف کردم بیمار هستم با خودم حساب کردم که کلی کار برای انجام دادن دارم و ناگهان تمایلم به انجام این کارها شکوفا شد."
هاوکینگ در دبیرستان با همکلاسیهای خود درباره خدا و بی انتهایی حرف می زد. در 13 سالگی اولین سوزشها و دردها در دستهایش را احساس کرد اما به وی توضیح دادند که این دردها از اثرات رشد است و جای هیچ نگرانی نیست و او باور کرد.
وی در این خصوص گفت: "بسیار بد می نوشتم. به طوریکه معلم زبان انگلیسی ام را به کل نا امید کرده بودم. اما همکلاسیهایم من را انیشتین صدا می زدند."
به این ترتیب به خاطر نبوغی که در فیزیک از خود نشان داد درهای آکسفورد به رویش باز شد. "یک ساعت در روز درس می خواندم. باورم شده بود که یک فرد با استعداد هستم و نباید خودم را به طور جدی مشغول درس خواندن کنم."
به تدریج، دردها غیرقابل تحمل شد. به همین دلیل هاوکینگ را بستری کردند. تشخیص اولیه، بیماری " اسکلروز جانبی آمیوتروفیک" را نشان داد که اشتباه بود. این تشخیص باعث شد که 3 سال امید به زندگی را از دست بدهد.
اما پس از آن شروع به مطالعه کردن، فهمیدن، کشف کردن و نوشتن درباره کیهان از "بیگ بنگ تا سیاه چاله ها" کرد و به این ترتیب تحولی در دنیای فیزیک نجوم به وجود آورد.
پس وارد دانشگاه کمبریج شد و در همانجایی که زمانی "اسحاق نیوتن" بود یک کرسی ریاضی به دست آورد. سپس ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند بود. در سال 1985 به دلیل بیماری التهاب ریه پزشکان نای وی را قطع کردند و از آن زمان دیگر نتوانست حرف بزند. باوجود این 43 سال داشت و هنوز زنده بود و مغزش شگفتی دانشمندان زمین را برمی انگیخت.
به گفته "جیم الخلیلی" استاد فیزیک دانشگاه "سوری" که هاوکینگ را در این کنفرانس همراهی کرده بود این بیماری نقش چندانی در بروز نبوغ وی نداشت. وی در این باره گفت: "به اعتقاد من استفان فردی است که سرنوشتش از قبل مقدر شده است.
شاید ترس از مرگ موجب شد که وی در یک دوره خاص توجهش را به علم افزایش دهد اما به اعتقاد من به وضوح معلوم است که وی انسانی متفاوت از دیگران است."
براساس گزارش لاستمپا، در رویال آلبرت هال لندن پس از پایان سخنرانی هاوکینگ، تماشاچیان به مدت دو دقیقه وی را تشویق کردند. هاوکینگ با تبسم عجیبی حضار را تماشا کرد و گفت: "فکر می کنم که مردم از تضادی که میان قدرتهای فیزیکی تا این حد محدود من و عظمت طبیعت جهانی که با آن کار می کنم وجود دارد به وجد می آیند."